تضاد توسعه پایدار

تضاد توسعه پایدار
Nicholas Cruz

چگونه می توانید در دنیایی از منابع محدود به طور نامحدود رشد کنید؟ چه چیزی مهمتر است، حفظ تنوع زیستی یا رشد تولید ناخالص داخلی؟ پیامدهای رشد نامحدود چه خواهد بود؟

همچنین ببینید: تاروت رایگان مارسی: 3 کارت

این سؤالات و بسیاری دیگر، مشکلی را که اهداف توسعه پایدار (SDGs) دستور کار سعی در حل آن دارند، آشکار می کند. 2030 سازمان ملل متحد (UN). این اهداف به دنبال پیوند سه مفهوم (جامعه، محیط زیست و اقتصاد) به منظور تضمین رشد اقتصادی، شمول اجتماعی - پایان دادن به فقر و نابرابری شدید - و پایداری محیطی هستند. به طور خلاصه، این ایده توسعه پایدار است . اما قبل از توضیح اینکه چرا این مفهوم متناقض است، تاریخچه آن را به اختصار توضیح خواهم داد.

از سال 1972 با انتشار گزارش محدودیت های رشد که نویسنده اصلی آن می باشد. Donella Meadows، این ایده که ما نمی توانیم بدون محدودیت به رشد خود ادامه دهیم به طور جدی مورد توجه قرار گرفته است، یعنی آگاهی از بحران زیست محیطی در حال تبدیل شدن است. پانزده سال بعد، گرو هارلم بروندلند، وزیر نروژ، در کنفرانس بروندلند (1987) شناخته شده ترین تعریف توسعه پایدار را ارائه کرد، یعنی « توسعه ای که نیازهای حال حاضر را بدون به خطر انداختن توانایی نسل ها برآورده می کند. آینده آنها را راضی کندنیاز دارد ». بیست سال پس از این اولین کنفرانس جهانی، در سال 1992، اجلاس زمین ریو برگزار می شود که در آن اولویت ها در همین راستا تعیین می شود و همچنین اهداف هزاره برای توسعه پایدار با ایجاد دستور کار 21 تعیین می شود. حتی بنابراین، محیط زیست ریو تعهدات در نشست کیوتو که در سال 1997 برگزار شد شکست خورد. سرانجام، این نگرانی برای محیط زیست دوباره در دستور کار عمومی ظاهر شد. در سال 2015، با تصویب دستور کار 2030، جشن COP21، تصویب پیمان سبز اروپا ...). اما آیا واقعاً می توان بدون آسیب رساندن به محیط زیست، همانطور که در این پیمان ها مشخص شده است، رشد کرد؟ کشورها از توسعه پایدار چه می فهمند؟

تا به امروز، هنوز مشخص نیست که مفهوم توسعه پایدار به چه معناست. این امر با دیدگاه‌های مختلفی که به روش‌های بسیار متفاوتی به این مفهوم نزدیک می‌شوند نشان داده می‌شود. از یک سو، این تصور وجود دارد که بر اساس آن بهره برداری از منابع طبیعی و رشد تولید ناخالص داخلی ضروری است. بازارها و تکامل فناوری به عنوان ابزارهایی مورد اعتماد هستند که به سیستم اجازه می دهند در طول زمان دوام بیاورند و بنابراین پایدار باشند. در این مفهوم، طبیعت صرفاً ارزش ابزاری دارد. به طور معمول، این دیدگاه توسط Theاقتصاددانان، و به عنوان دیدگاه "خوشبینانه" شناخته می شود. طرفداران رشد پایدار معتقدند که تکنولوژی قادر خواهد بود تا مشکلات استفاده ناکارآمد از منابع را کاهش دهد به طوری که امکان رشد اقتصادی با چنان سرعتی که امکان بازسازی محیط را فراهم می کند وجود خواهد داشت. آنها به تکامل و استقرار اقتصاد دایره ای [1] اعتماد دارند.

از سوی دیگر، دیدگاه مخالف، مدافع رشد زدایی اقتصادی وجود دارد. بر اساس این چشم انداز، لازم است از تولید ناخالص داخلی به عنوان معیار توسعه دست برداریم و آن را بر مفاهیم دیگری از آنچه ما از رفاه درک می کنیم، استوار کنیم. بر اساس این تصور، طبیعت نیز مستقل از نحوه استفاده انسان از آن، دارای ارزش ذاتی است. این دیدگاه توسط اکثر فعالان محیط زیست و بدنه علمی، معروف به دیدگاه "بدبینانه" رشد، فرض می شود که تضمین می کند زمین نمی تواند برای همیشه از تقاضای فزاینده برای منابع حمایت کند (حتی اگر این منابع تجدید پذیر باشند. ). این چشم انداز فرض می کند که برای رسیدن به یک وضعیت متعادل با محیط طبیعی، ایده رشد باید کنار گذاشته شود. یعنی، و با بازگشت دوباره به مفهوم اقتصاد دایره ای، شما باید اندازه دایره را کنترل کنید . خوب، اگر این بسیار بزرگ باشد، اگر یک اقتصاد از مواد بازیافتی و انرژی های تجدیدپذیر استفاده کند، بی ربط است، زیرا دردر نقطه ای به یک حد ناپایدار خواهد رسید. با توجه به این نکته، توجه به این نکته ضروری است که تمام رشد اقتصادی مستلزم مصرف انرژی و استفاده بیشتر از منابع است، حتی اگر این واقعیت را در نظر بگیریم که امکان بازیافت 100 درصدی وجود ندارد. از سوی دیگر، ما باید هزینه انرژی را در فرآیند بازیافت در نظر بگیریم. همه اینها منجر به محدود نشدن تأثیر زیست‌محیطی فعالیت‌های اقتصادی، بیشتر از آنچه زمین می‌تواند تحمل کند، و حتی بیشتر از آن، با در نظر گرفتن پیش‌بینی‌های رشد جمعیت در سراسر جهان است.

این دیدگاه‌های متضاد نشان‌دهنده مبهم بودن این مفهوم است. . بسیاری از اوقات به توسعه پایدار به عنوان توسعه یک کشور یا سرزمینی که بدون تخریب محیط زیست یا منابع طبیعی که فعالیت های انسانی به آن وابسته است، توسعه اقتصادی و اجتماعی، چه در حال و چه در آینده، صورت می گیرد، اشاره می شود. یعنی روند بهبود کیفیت زندگی انسان در محدوده کره زمین. چشم اندازی که سعی دارد «هواداران» رشد اقتصادی و در عین حال دیدگاه های بدبینانه بوم شناسان «باتلاق» را راضی کند. اما راضی نگه داشتن همه دشوار است و مقابله با این تناقض مهم است.

به عنوان مثال، نویسندگانی هستند که استدلال می کنند که SDG 8 (کار شایسته ورشد اقتصادی 3 درصد در سال) با اهداف توسعه پایدار پایدار (11،12،13، و غیره) ناسازگار است. هیکل استدلال می‌کند که اگر قرار باشد توافق‌های پاریس رعایت شود، کشورهای ثروتمند نمی‌توانند سالانه 3 درصد به رشد خود ادامه دهند، زیرا تکنولوژی موجود در جدا کردن رابطه بین رشد اقتصادی و انتشار گازهای گلخانه‌ای مؤثر نیست. با در نظر گرفتن زمان محدود، هدف این است که گرمایش را محدود کنیم در حالی که ادامه رشد مستلزم پیشرفت‌های تکنولوژیکی بی‌سابقه است و باید از قبل اعمال شود[2].

از سوی دیگر، جوامع کنونی به سیاست‌های اشتغال کامل اعتماد دارند. به عنوان ضامن رفاه اجتماعی اما این قرارداد اجتماعی به دلیل کاهش اشتغال، از جمله، ترویج ظاهر چیزی که بسیاری از نویسندگان آن را «پرکاریات» می‌نامند، آسیب دیده و دارد. بنابراین، اگر رشد اقتصادی به سیاست‌های اشتغال و اجتماعی تبدیل نشود، آیا رشد اقتصادی مترادف با رفاه است؟ اگر به داده ها نگاه کنیم، خواهیم دید که چگونه کشورهایی با تولید ناخالص داخلی پایین تر از مثلاً ایالات متحده، کیفیت زندگی بسیار بالاتری از این دارند [3]. به عنوان مثال، فنلاند به عنوان یک کشور از نظر کیفیت زندگی پیشتاز است، حتی اگر از رشد اقتصادی پایین تری نسبت به 10 کشور برتر OECD برخوردار باشد[4]. این بدان معنا نیست که تولید ناخالص داخلی یک شاخص بی ربط از نظر رفاه است.اما این تنها بزرگی نیست که باید در نظر گرفته شود. در واقع، سازمان ملل متحد از قبل شروع به استفاده از شاخص توسعه انسانی به عنوان یک شاخص جدید توسعه کرده است که شامل عواملی مانند سلامت جمعیت و سطح تحصیلات آنها می شود. اگرچه این شاخص عاملی را که پروفسور سیمون کوزنتس نیز کلیدی می دانست، یعنی میزان وخامت محیط زیست را شامل نمی شود. آنها همچنین از این واقعیت انتقاد می کنند که ثروت حاصل از تجارت اسلحه در تولید ناخالص داخلی گنجانده شده است، یا اینکه شامل اوقات فراغت یا شاخص فقر کشور نمی شود و نه شاخص جینی که نشانگر نابرابری است. اندازه گیری عوامل مهم دیگر زمانی است که یک تصویر جدید ایجاد می شود.

به همین ترتیب، مفهوم اقتصاد دایره ای نیز در موسسات و در شرکت هایی که از آن به عنوان تکنیک "گرین شویی" استفاده می کنند، بسیار مد شده است. اما باید مراقب این مفهوم باشید. خیلی خوب است که یک اقتصاد از انرژی های تجدیدپذیر استفاده کند و زباله تولید نکند، اما این واقعیتی است که به هر حال تا رسیدن به آن فاصله زیادی دارد. به هر حال، همانطور که گفتیم، مهم تر است که اندازه دایره را در نظر بگیریم. همانطور که قبلا ذکر شد، هر چه تقاضا بیشتر باشد، استخراج منابع بیشتر می شود، بنابراین تاثیر آن بر محیط زیست افزایش می یابد، حتی اگر یک فرآیند بازیافت بهینه وجود داشته باشد.

با توجه به اینکه امکان پذیر نخواهد بود.مطابق با توافق نامه های پاریس و پیامدهای مورد انتظار وضعیت اضطراری آب و هوایی، رشد مجدد راه حلی جذاب برای سه گانه رشد اقتصادی، برابری (شمولیت اجتماعی) و پایداری محیطی به نظر می رسد، یعنی انتخاب برای ماندن در برابری. و پایداری محیطی پس آیا عدالت و پایان فقر بدون رشد اقتصادی ممکن است؟ با ارائه حقایق، این ممکن است آغاز بحث جدیدی باشد که برای بعد می گذارم، یعنی ارائه دیدگاه بدبینانه به رشد به عنوان راه حل بهینه برای مشکل.


  • Hickel, J. (2019). «تضاد اهداف توسعه پایدار: رشد در مقابل اکولوژی در یک سیاره محدود». توسعه پایدار ، 27(5)، 873-884.
  • IPCC. (2018). گرمایش جهانی 1.5 درجه سانتیگراد–خلاصه برای سیاستگذاران . سوئیس: IPCC.
  • Mensah, A. M., & کاسترو، ال سی (2004). استفاده از منابع پایدار & توسعه پایدار: یک تناقض . مرکز تحقیقات توسعه، دانشگاه بن.
  • Puig, I. (2017) «اقتصاد دایره ای؟ در حال حاضر، فقط شروع به منحنی خطی شدن است.» Recupera , 100, 65-66.

[1] به طور خلاصه، اقتصاد دایره ای به نوعی از اقتصاد اشاره دارد که چرخه طبیعت را با استفاده از آن تکرار می کند. مواد مورد استفاده مجدد فرض می کند که مدیریت در حلقه ازمنابع با هدف کاهش مصرف جهانی آنها، یعنی کل چرخه عمر محصول را در نظر می گیرد. گفته می‌شود که هدف اقتصاد دایره‌ای بستن این دایره است، زیرا این به معنای عدم وابستگی چندانی به مواد خام، از طریق طراحی زیست محیطی، استفاده مجدد، بازیافت یا ارائه خدمات به جای محصولات است.

[ 2] هیکل، جی (2019). «تضاد اهداف توسعه پایدار: رشد در مقابل اکولوژی در یک سیاره محدود». توسعه پایدار ، 27(5)، 873-884.

[3] داده ها را می توان در نمودار بسیار جالبی که توسط OECD تهیه شده است، بررسی کرد. در بعد افقی، شرایط مادی مانند ثروت، کار یا مسکن منعکس می شود. در حالی که قسمت عمودی نشان دهنده سطح کیفیت زندگی، جنبه هایی مانند رفاه ذهنی، سلامت، اوقات فراغت و غیره است. کشورهایی که در کیفیت زندگی تخصص دارند بالاتر از خط 45 درجه هستند که نمودار را تقسیم می کند. واضح ترین مثال فنلاند است که نمره 8.4 را در کیفیت زندگی کسب می کند (و ایالات متحده آمریکا 4.1)، در حالی که در شرایط مادی ایالات متحده آمریکا بیشتر در قسمت پایین سمت راست قرار دارد، زیرا آنها نت 9.3 دارند (و فنلاند از 4.8). OECD (2017)، "عملکرد مقایسه ای در شرایط مادی (محور x) و کیفیت زندگی (محور y): کشورهای OECD، آخرین داده های موجود، در How'sزندگی؟ 2017: اندازه گیری رفاه، انتشارات OECD، پاریس، //doi.org/10.1787/how_life-2017-graph1-en .

همچنین ببینید: خالکوبی های کوچک برای زنان با معنی

[4] مشاهده شده در //data.oecd.org/gdp/gross-domestic-product-gdp.htm

اگر می خواهید مقالات دیگری مشابه تضاد توسعه پایدار را بدانید می توانید از دسته تاروت دیدن کنید.




Nicholas Cruz
Nicholas Cruz
نیکلاس کروز یک تاروت خوان باتجربه، علاقه مند معنوی و یادگیرنده مشتاق است. نیکلاس با بیش از یک دهه تجربه در قلمرو عرفانی، خود را در دنیای تاروت و کارت خوانی غوطه ور کرده است و دائماً به دنبال گسترش دانش و درک خود است. او به‌عنوان یک شهود زاده طبیعی، توانایی‌های خود را برای ارائه بینش و راهنمایی عمیق از طریق تفسیر ماهرانه‌اش از کارت‌ها تقویت کرده است.نیکلاس یک باور پرشور به قدرت دگرگون کننده تاروت است و از آن به عنوان ابزاری برای رشد شخصی، خود اندیشی و توانمندسازی دیگران استفاده می کند. وبلاگ او به عنوان بستری برای به اشتراک گذاشتن تخصص او عمل می کند و منابع ارزشمند و راهنمای جامعی را برای مبتدیان و متخصصان باتجربه ارائه می دهد.نیکلاس که به خاطر طبیعت صمیمی و نزدیک خود شناخته شده است، یک جامعه آنلاین قوی با محوریت تاروت و کارتخوانی ایجاد کرده است. میل واقعی او برای کمک به دیگران برای کشف پتانسیل واقعی خود و یافتن وضوح در میان عدم قطعیت های زندگی در بین مخاطبانش طنین انداز می شود و محیطی حمایت کننده و تشویق کننده برای کاوش معنوی ایجاد می کند.علاوه بر تاروت، نیکلاس عمیقاً با اعمال معنوی مختلف از جمله طالع بینی، اعداد شناسی و شفابخشی کریستال نیز ارتباط دارد. او به خود می بالد که رویکردی کل نگر برای پیشگویی ارائه می دهد و از این روش های مکمل استفاده می کند تا تجربه ای کامل و شخصی را برای مشتریان خود فراهم کند.به عنوان یکنویسنده، سخنان نیکلاس بدون زحمت جاری می شود و تعادلی بین آموزه های روشنگر و داستان سرایی جذاب ایجاد می کند. او از طریق وبلاگ خود، دانش، تجربیات شخصی و خرد کارت ها را در هم می آمیزد و فضایی را ایجاد می کند که خوانندگان را مجذوب خود می کند و کنجکاوی آنها را برمی انگیزد. چه یک مبتدی باشید که به دنبال یادگیری اصول اولیه هستید و چه یک جوینده کارکشته که به دنبال بینش های پیشرفته هستید، وبلاگ نیکلاس کروز در مورد یادگیری تاروت و کارت ها منبعی برای همه چیزهای عرفانی و روشنگر است.