مقدمه ای بر جامعه شناسی (III): آگوست کنت و پوزیتیویسم

مقدمه ای بر جامعه شناسی (III): آگوست کنت و پوزیتیویسم
Nicholas Cruz

در مونپلیه، در 19 ژانویه 1798، در آغوش یک خانواده کاتولیک و سلطنت طلب خرده بورژوا به دنیا آمد که بعداً به عنوان یکی از بنیانگذاران رشته جامعه شناسی شناخته شد: آگوست کنت . اگرچه توسعه این رشته بیشتر با گسترش نگرش علمی و علاقه به پرداختن به مطالعه عینی و سیستماتیک جامعه مطابقت دارد، نه تلاش‌های sui generis یک فرد، اما کنت بود که در سال 1837، علمی را که به مطالعه پدیده های اجتماعی می پردازد، با اصطلاح «جامعه شناسی» تعمید داد.

آگوست کنت دانشجوی زبردست و بدون مشکل بود. او اغلب با برجسته کردن کناره گیری خود و همچنین ناامنی شدید برای عملکرد در موقعیت های اجتماعی مشخص می شود. با این حال، او به خاطر ظرفیت فکری عالی خود نیز متمایز بود، که حول آن عزت نفسی بازسازی کرد که در پایان سال‌های زندگی او را به سمت کارهای عجیب و غریب مانند نخواندن آثار دیگران، دور ماندن از جریان‌های فکری اصلی زمان خود سوق داد. . اگرچه این توانایی درهای لیسه پلی تکنیک پاریس را در سنین بسیار پایین باز کرد، اما بعداً از او رنج می برد. کنت قبل از اینکه بتواند تحصیلاتش را تمام کند به دلیل صحبت علیه یک معلم از لیسی اخراج شد و او را مجبور بهبه هر حال، پس تعجب آور نیست که نسخه نمونه اولیه او از جامعه ایده آل مملو از مضامین مذهبی بود . اگر سن سیمون به شیوه ای افلاطونی تصور می کرد که جهان توسط مهندسان، خردمندان و دانشمندان اداره می شد، چیزی بسیار مشابه همان چیزی است که شاگرد او پیشنهاد می کرد: اگر اصلاحات فکری، اخلاقی و معنوی باید مقدم بر تغییرات در ساختارهای اجتماعی باشد، منطقی است که جامعه شناسی و در نتیجه جامعه شناسان نقش اصلی را داشته باشند. جامعه شناسان، آگاه به قوانین جامعه بشری، طبق نیازهای غالب زمان، طبقه بالایی هستند، همان گونه که کشیشان در دوران الهیات یا جنگجویان در دوران شرک بودند. به همین ترتیب، و علاوه بر تصور جامعه شناسی به عنوان یک علم عالی، کنت همچنین به آن رسالت اخلاقی عدالت و رهایی بشریت نسبت می دهد، جایی که مفهوم هارمونی چندین بار تکرار می شود، مانند پژواک دنیای جدیدی که کلمات نظم می دهند. پیشرفت و نوع دوستی به جایگاه شایسته خود می رسد. از آنجایی که ایده اساسی او این بود که آموزه هایش را عملی کند و بازیگران او موجوداتی ضعیف و خودخواه تصور می شدند، این سوال مطرح می شود که چه کسی از دکترین پوزیتیویستی حمایت می کند. پاسخ در طبقه کارگر و زنان پیدا شد. از آنجایی که هر دو توسط جامعه به حاشیه رانده شده بودند، به احتمال بیشتری از نیاز آن آگاه بودندایده های پوزیتیویسم پس بگوییم که کنت بینشی ایده آل و رمانتیک از طبقه کارگر داشت . او در نظر داشت که این گروه نه تنها زمان بیشتری برای تأمل در افکار مثبت نسبت به طبقه متوسط ​​یا اشراف دارند، بلکه بیش از حد درگیر عقده‌ها و پروژه‌های جاه‌طلبانه هستند، بلکه آن را از نظر اخلاقی برتر می‌دانند، زیرا تجربه بدبختی به سمت تجدید همبستگی و بیشترین. احساسات شریف از سوی دیگر، ایده او از زنان عمیقاً توسط روابط عاطفی خود تحریف شده است و در نتیجه جنسیت گرایی ایجاد می شود که امروز مضحک خواهد بود. او آنها را یک نیروی محرکه انقلابی می‌دانست، زیرا زنان می‌توانند راحت‌تر از اینرسی خودپرستی فرار کنند و از احساسات و عواطف نوع دوستانه استفاده کنند. با این حال، این تصور زنانه مانع از این نشد که او تصدیق کند که اگرچه زنان از نظر اخلاقی و عاطفی برتر هستند، اما مردان باید فرمانروایی جامعه آینده را در دست بگیرند، زیرا آنها از نظر عملی و فکری توانایی بیشتری دارند.

در دوره بعد. سال‌ها، کنت مورد انتقاد شدید قرار می‌گیرد، به‌ویژه به این دلیل که روش جمع‌آوری داده‌های او اغلب به یک عمل ایمانی تبدیل می‌شود، بنابراین اگر آنها با نظریه‌های او موافق نبودند، او آنها را به عنوان نادرست رد کرد. مسئله ای که در کانون بحث های آینده در مورد عینیت علم قرار خواهد گرفتاجتماعی. یکی دیگر از شدیدترین انتقاداتی که او باید با آن روبرو شود، این واقعیت است که نظریه او با مشکلات زندگی خصوصی اش به خطر افتاده بود، که به نظر می رسید به عنوان چارچوبی برای استقرار نظریه های او که در سال های آخر او شامل توهمات واقعی بود، عمل کند. . ضد روشنفکری او و تصور بسیار کمی که کنت از خود داشت، باعث شد ارتباطش با دنیای واقعی را از دست بدهد، اقداماتی مانند بهداشت مغز را اعلام کند، خود را به خواندن فهرستی از صد کتاب پوزیتیویستی محدود کند، یا لغو دانشگاه را تبلیغ کند. کمک به جوامع علمی را سرکوب کنید، و اطمینان حاصل کنید که محبت های قوی آنهایی هستند که به اکتشافات بزرگ منتهی می شوند.

در مجموع، بدهی جامعه شناسی به کنت بسیار زیاد است، و نظریه او بخش خوبی را مجاز دانست. از تحولات متأخر جامعه‌شناختی ، که بر مکاتب و متفکران مرتبط با این رشته تأثیر گذاشت، مانند هربرت اسپنسر یا امیل دورکیم، که بعداً میراث او را تا حد زیر سؤال بردن پدر بودن جامعه‌شناسی کامتی پنهان کردند. بنابراین، می‌توانیم با استوارت میل نتیجه بگیریم که، اگرچه کنت جامعه‌شناسی را آن‌طور که امروز می‌فهمیم نساخته است، اما انجام آن را برای دیگران ممکن ساخته است.


  • Giner, S. (1987) تاریخ اندیشه اجتماعی. بارسلونا: Ariel sociología
  • Ritzer, G. (2001) نظریه جامعه شناختی کلاسیک. مادرید:مک گراو هیل

اگر می خواهید مقالات دیگری مشابه مقدمه ای بر جامعه شناسی (III): آگوست کنت و پوزیتیویسم را ببینید، می توانید از دسته دسته بندی نشده دیدن کنید.

در طی اقامت کوتاهی که در آن اختلافات ایدئولوژیک با خانواده اش نیز آشتی ناپذیر شد، به زادگاهش مون پلیه بازگشت. او سپس به پاریس بازگشت و در آنجا سعی کرد به لطف مشاغل کوچک و برگزاری کلاس های خصوصی زنده بماند. در این دوره بود که او با کلود هانری، کنت سن سیمون آشنا شد و در سال 1817 منشی و شاگرد او شد. سن سیمون نه تنها در معرفی آن به محافل روشنفکری آن زمان، بلکه پایه‌هایی را برای تصور او از جامعه به‌عنوان سازمانی ایده‌آل بر اساس پارادایم علم اثباتی، عمیقاً تحت تأثیر قرار داد. اگرچه دوستی و همکاری بین این دو هفت سال به طول انجامید، اما فروپاشی آینده آنها حداقل قابل پیش بینی بود: در حالی که سن سیمون یکی از برجسته ترین فیلسوفان در توسعه سوسیالیسم اتوپیایی بود، کنت به خاطر محافظه کاری خود برجسته بود. با این حال، علیرغم اختلافات آنها، این دلیل منتسب به پایان همکاری آنها نیست، بلکه اتهام سرقت ادبی است که کنت علیه معلم خود، که از درج نام شاگرد خود در یکی از مشارکت های خود امتناع می کند، استفاده می کند. 0>از این نظر، می توان به وضوح تأثیر سن سیمونی را در نوشته های اولیه کنت درک کرد، به ویژه در طرح آثار علمی او که برای سازماندهی مجددجامعه . از نظر کنت، بی نظمی اجتماعی زمان او ناشی از یک اختلال فکری بود ، از این رو انتقاد شدید او از متفکران روشنفکر فرانسوی که از انقلاب حمایت کرده بودند. در آن زمان، دو راه حل متفاوت برای مشکل نظم اجتماعی وجود داشت: راه لیبرال، متشکل از یک تغییر مترقی از طریق اصلاحات قانونی متوالی، و راه انقلابی، که پایان دادن به باقی مانده های فئودالیسم و ​​نظم بورژوایی را پیشنهاد می کرد. از طریق شورش ناگهانی کنت، به پیروی از سن سیمون، سیستمی از کنش اجتماعی را پیشنهاد کرد که او آن را سیاست مثبت نامید، که در آن اصلاحات فکری را به عنوان یک سازماندهی مجدد معنوی که تمام بشریت را در بر می گیرد، می دانست. برای این کار، او به آموزش اهمیت ویژه‌ای داد، که نیاز فوری به بینش جهانی دانش مثبت داشت. حال منظور از دانش مثبت چیست؟ کنت پوزیتیویسم را به شیوه ای بسیار متفاوت با آنچه که بعداً پیروز می شود، درک می کند. به گفته او، جستجوی قوانین تغییرناپذیر به تحقیقات تجربی بستگی ندارد، بلکه به حدس و گمان نظری بستگی دارد. از نظر فیلسوف، تنها راه برای درک جهان واقعی، نظریه پردازی، طرح فرضیه ها به منظور تقابل پسینی آنهاست. بنابراین، علم اثباتی مبتنی بر مشاهده سیستماتیک پدیده های اجتماعی استنقش فعال دانشمندان در برقراری روابط بین این پدیده ها از طریق ایجاد نظریه ها و فرضیه هایی در مورد گذشته و حال، که فراتر از انباشت صرف داده های قابل مشاهده و مفروضات متافیزیکی یا الهیاتی است. این فرضیه ها احتمالاً با پیشرفت فرآیند علمی حذف یا تثبیت می شوند. این تأکید بر نظریه‌پردازی به‌عنوان یک فعالیت نهایی توضیح می‌دهد که چرا کنت اثبات‌گرایی را مستقیماً به جامعه‌شناسی یا فیزیک اجتماعی مرتبط می‌کند، موضوعی که او معتقد بود پیچیده‌ترین موضوع است. کنت مجموعه ای از علوم را طراحی کرد که از عمومی ترین علوم شروع می شد و از مردم تا پیچیده ترین علوم فاصله می گرفت. بنابراین، سلسله مراتبی از شش علم اساسی را ایجاد می کند که در آن هر علم به علم قبلی وابسته است ، اما نه برعکس: ریاضیات، نجوم، فیزیک، زیست شناسی، شیمی و جامعه شناسی.

اگرچه بعدها. او در نهایت اخلاق را در راس مجموعه خود قرار می داد، او جامعه شناسی را علم برتر می دانست، زیرا موضوع مطالعه آن همه چیز انسان به عنوان یک کل است. کنت معتقد بود که همه پدیده های انسانی را می توان به عنوان جامعه شناختی درک کرد ، زیرا انسان به عنوان فردی منزوی تصور می شود انتزاعی است که جایی در جامعه ندارد، بنابراین تنها هدف ممکن برای بررسی علمی است.کل گونه انسان افراد مستقل فقط به عنوان اعضای گروه های دیگر وجود دارند، بنابراین واحد اصلی تحلیل از گروه خانواده به گروه سیاسی می رود و ریشه ای را ایجاد می کند که جامعه شناسی را مطالعه گروه های انسانی تعریف می کند. این تصور از جامعه شناسی او را به اعلام نیاز به روش تاریخی به عنوان مکانیسم اصلی علمی سوق می دهد، روشی که او به عنوان مبنایی برای گمانه زنی های جامعه شناختی خود از آن استفاده کرد.

کنت پس از جدایی با معلمش در سال 1826 شروع به تدریس دوره فلسفه مثبت در آپارتمان خود در پاریس کرد، که تا سال 1830 نور روز را نمی دید، زیرا اختلالات عصبی فیلسوف او را در سال 1827 به خودکشی کشاند و با انداختن خود به داخل اتاقک. رودخانه سن. پس از یک فصل در یک مرکز توانبخشی، او به کار بر روی آن ادامه داد تا اینکه در سال 1842 آن را منتشر کرد و هفتاد و دو درس جمع آوری کرد. اولین آنها وجود یک قانون اساسی بزرگ را اعلام می کند، قانون سه مرحله ، که سه مرحله اساسی را مشخص می کند که نه تنها جامعه از آن عبور می کند، بلکه علوم، تاریخ جهان، فرآیند رشد، و حتی ذهن و هوش انسان (و خود کنت بعداً در مورد بیماری روانی خود استفاده کرد). بنابراین، همه چیز، مطلقاً همه چیز، پی در پی پیشرفت کرده استسه مرحله که هر یک جستجوی متفاوتی را مفروض دارند ، اولین مرحله ای که به عنوان نقطه آغاز ضروری تصور می شود، مرحله دوم به عنوان گذار و سومی به عنوان وضعیت ثابت و قطعی روح انسان است.

مرحله اول مرحله الهیاتی یا ساختگی است که توسط بینشی جادویی از جهان اداره می شود که پدیده ها را از طریق اراده های خودسرانه موجودات مستقل توضیح می دهد، که او قدرت های ماوراء طبیعی را به آنها نسبت می دهد که افراد را تحت سلطه خود قرار می دهد. در این مرحله، جستجو بر منشأ و هدف اشیا متمرکز است و از نیاز به یافتن معرفت مطلق ناشی می شود . کنت در اینجا شامل فتیشیسم، شرک و توحید است و تحلیل وسیعی از رابطه آنها با زندگی عاطفی و سازمان اجتماعی مردان بدوی، زندگی نظامی، برده داری، تولد زندگی عمومی، تئوکراسی، فئودالیسم، تشکیل کاست انجام می دهد. رژیم یا طرح دگم الهیات در بدن سیاسی.

همچنین ببینید: نشانه های زودیاک آب

به نوبه خود، مرحله متافیزیکی یا انتزاعی با جایگزینی خدایان که توسط نیروهای انتزاعی شخصی شده اند، مشخص می شود. به عنوان طبیعت برای پرداختن به علل اولیه، و زمانی به کمال می رسد که یک موجود بزرگ منشأ همه چیز در نظر گرفته شود. کنت این مرحله را میانی، اما ضروری می داند، زیرا انجام الف امکان پذیر نیستمن مستقیماً از مرحله الهیات به مرحله مثبت می پرم. کنت معتقد بود که گسست از قرون وسطی را که منجر به انقلاب فرانسه شد، تجسم این مرحله می‌دانست، که در آن جوانه عقل‌گرایی می‌توانست از قبل درک شود که در مرحله مثبت به اوج خود می‌رسد، که در آن ساده لوحی جستجوی مرحله اول است. علل پیدایش جهان هستی و بلوغ لازم برای تمرکز صرف بر پدیده ها و روابط بین آنها حاصل می شود. کنت بنابراین نظریه خاصی از تکامل را معرفی می کند که با جستجوی نظم و پیشرفت مشخص می شود و پوزیتیویسم تنها سیستمی است که می تواند آنها را تضمین کند. بر اساس این قانون، مرحله الهیاتی و متافیزیکی محکوم به ناپدید شدن خواهد بود، سرانجام مرحله ای کاملاً مثبت حاکم می شود که به بحران بزرگ اخلاقی و سیاسی زمان او پایان می دهد.

همچنین ببینید: آیا جوزا و حوت با هم سازگارند؟

ذکر این نکته ضروری است که کنت از تصوری از طبیعت انسان به عنوان غیر متحرک، در معرض توسعه یا گسترش، اما نه در معرض تغییر، شروع کرد. بنابراین، تکامل شبیه به فرآیند بلوغ خواهد بود : طبیعت انسان، همانطور که رشد می کند، تغییرات ناگهانی را تجربه نمی کند، بلکه روند رشد پایدار را طی مراحل مختلف طی می کند تا در نهایت به بلوغ روح در مرحله مثبت از اینجا می دانماز این رو، نه تنها مراحل مختلف لازم است، بلکه می توان قوانین ثابتی را که میانجی پدیده های اجتماعی است، کشف کرد که در صورت پیروی از روند تکامل طبیعی، نظم و پیشرفت مربوطه را توسعه می دهند. روشن کنید که اگرچه او مفاهیم نظم و پیشرفت را به روشی دیالکتیکی می‌فهمد و با روش تاریخی ارتباط برقرار می‌کند، همانطور که مارکس بعداً انجام داد، از جمله تفاوت‌های او با آن، در میان بسیاری چیزهای دیگر، در این است که برای کنت، همه این فرآیند به این بستگی دارد. ایده ها و نه از شرایط مادی

، به روش هگلی. بنابراین، او نظام اجتماعی را به عنوان یک کل ارگانیک در نظر گرفت که در آن هر یک از اجزای آن تعاملاتی را حفظ کردند که به کل هماهنگی می بخشد. دیدگاهی که بیشتر با یک نوع ایده آل در اصطلاح وبری مطابقت دارد تا خود واقعیت، پایه های جریان کارکردگرایی ساختاری و تمایز بین جامعه شناسی کلان و جامعه شناسی خرد را می گذارد.

در واقع، کنت جامعه شناسی (و همه علوم) را به دو بخش استاتیک و پویایی اجتماعی تقسیم کرد که چیزی جز تمایز کلاسیک بین ساختار و تغییر اجتماعی نیست که نظریه‌پردازی‌های بعدی بر آن استوار خواهد شد. استاتیک اجتماعی قوانینی را بررسی می‌کند که بر شیوه‌های تعامل بین بخش‌های نظام اجتماعی حاکم است و نه از طریق تحقیقات تجربی، بلکه از طریق استنتاج یافت می‌شود.مستقیماً از قوانین طبیعت انسانی. بنابراین، پویش اجتماعی از این فرض شروع می شود که تغییرات اجتماعی بر اساس یک سری قوانین منظم صورت می گیرد. از این نتیجه می‌توان نتیجه گرفت که افراد تنها می‌توانند به شکلی حاشیه‌ای بر دنیای اطراف خود تأثیر بگذارند و شدت یا سرعت فرآیندهای تغییر را که به نظر می‌رسد از قبل تعیین شده‌اند، افزایش دهند. فرد در نظریه کامتین ناتوان است ، اما نه تنها این، بلکه او یک خودخواه زاده است. کنت خودگرایی را در مغز انسان شناسایی کرد و آن را مقصر بحران‌های اجتماعی دانست. بنابراین، برای اینکه نوع‌دوستی در نهایت موفق شود، باید محدودیت‌های اجتماعی خارجی پیشنهاد می‌شد که توسعه نوع‌دوستی را تسهیل می‌کند

از نظر کنت، افراد نه تنها در برابر جهان اطراف خود ناتوان هستند، بلکه خودخواهان متولد شده نیز هستند. . او خودگرایی را مقصر بحران‌های اجتماعی می‌دانست و ادعا می‌کرد که خودگرایی باید تحت محدودیت‌های بیرونی قرار گیرد تا نوع‌دوستی پیروز شود. برای انجام این کار، کنت بر نقش خانواده، نهاد بنیادی برتر و مذهب تاکید کرد. اولی ستون اساسی جوامع را تشکیل می دهد که از طریق آن فرد یکپارچه می شود و تعامل را می آموزد، در حالی که دین روابطی را تقویت می کند که به سرکوب غرایز منفی انسان کمک می کند.

با




Nicholas Cruz
Nicholas Cruz
نیکلاس کروز یک تاروت خوان باتجربه، علاقه مند معنوی و یادگیرنده مشتاق است. نیکلاس با بیش از یک دهه تجربه در قلمرو عرفانی، خود را در دنیای تاروت و کارت خوانی غوطه ور کرده است و دائماً به دنبال گسترش دانش و درک خود است. او به‌عنوان یک شهود زاده طبیعی، توانایی‌های خود را برای ارائه بینش و راهنمایی عمیق از طریق تفسیر ماهرانه‌اش از کارت‌ها تقویت کرده است.نیکلاس یک باور پرشور به قدرت دگرگون کننده تاروت است و از آن به عنوان ابزاری برای رشد شخصی، خود اندیشی و توانمندسازی دیگران استفاده می کند. وبلاگ او به عنوان بستری برای به اشتراک گذاشتن تخصص او عمل می کند و منابع ارزشمند و راهنمای جامعی را برای مبتدیان و متخصصان باتجربه ارائه می دهد.نیکلاس که به خاطر طبیعت صمیمی و نزدیک خود شناخته شده است، یک جامعه آنلاین قوی با محوریت تاروت و کارتخوانی ایجاد کرده است. میل واقعی او برای کمک به دیگران برای کشف پتانسیل واقعی خود و یافتن وضوح در میان عدم قطعیت های زندگی در بین مخاطبانش طنین انداز می شود و محیطی حمایت کننده و تشویق کننده برای کاوش معنوی ایجاد می کند.علاوه بر تاروت، نیکلاس عمیقاً با اعمال معنوی مختلف از جمله طالع بینی، اعداد شناسی و شفابخشی کریستال نیز ارتباط دارد. او به خود می بالد که رویکردی کل نگر برای پیشگویی ارائه می دهد و از این روش های مکمل استفاده می کند تا تجربه ای کامل و شخصی را برای مشتریان خود فراهم کند.به عنوان یکنویسنده، سخنان نیکلاس بدون زحمت جاری می شود و تعادلی بین آموزه های روشنگر و داستان سرایی جذاب ایجاد می کند. او از طریق وبلاگ خود، دانش، تجربیات شخصی و خرد کارت ها را در هم می آمیزد و فضایی را ایجاد می کند که خوانندگان را مجذوب خود می کند و کنجکاوی آنها را برمی انگیزد. چه یک مبتدی باشید که به دنبال یادگیری اصول اولیه هستید و چه یک جوینده کارکشته که به دنبال بینش های پیشرفته هستید، وبلاگ نیکلاس کروز در مورد یادگیری تاروت و کارت ها منبعی برای همه چیزهای عرفانی و روشنگر است.