آیا می توان گذشته را از زمان حال قضاوت کرد؟ آناتومی یک جنجال

آیا می توان گذشته را از زمان حال قضاوت کرد؟ آناتومی یک جنجال
Nicholas Cruz

« گذشته کشوری دور است. آنجا کارها را متفاوت انجام می دهند »

L. P. Hartley - The Go-Between (1953)

معمولاً شنیده می شود که ما نباید گذشته را از روی مقوله های حال قضاوت کنیم. اغلب این عبارت به طور خاص به قضاوت های اخلاقی اشاره دارد: ، استدلال می شود که ما باید از به کار بردن اصول اخلاقی که در زمان حال به کار می بریم در گذشته های دور خودداری کنیم (آنهایی را که برای گفتن به کار می بریم. یک عمل ناعادلانه یا از نظر اخلاقی نادرست است، و همچنین به ما کمک می کنند تا مسئولیت اخلاقی را به افراد، گروه ها یا نهادها نسبت دهیم). به عنوان مثال، در مصاحبه ای در سال 2018، هنگامی که از نویسنده در مورد فتح آمریکا پرسیده شد، آرتورو پرز-رورته پاسخ داد که " قضاوت در مورد گذشته با چشمان حال ظالمانه است ".[i] این عبارت، با این حال، کاملاً مبهم است و کسانی که از آن استفاده می کنند معمولاً دقیقاً نحوه درک آن را مشخص نمی کنند. هدف این مقاله تلاش برای روشن کردن این سوال است و نشان می دهد که در پس آنچه ممکن است یک اصل جذاب به نظر برسد (حداقل برای برخی افراد)، تزهای غیرقابل قبول و برخی سردرگمی های دیگر پنهان شده است.

یکی تفسیر ممکن تحت اللفظی است: هنگامی که ما در مورد رویدادهایی صحبت می کنیم که صدها (یا حتی هزاران) سال پیش رخ داده اند، بکارگیری استانداردها منطقی نیست - یا در هر صورت اشتباه است."از هر جهت به جز فاصله زمانی یکسان است."

اگر می خواهید مقالات دیگری مشابه را بدانید آیا می توان گذشته را از زمان حال قضاوت کرد؟ آناتومی یک بحث می توانید از دسته باطنی دیدن کنید.

از صحت اخلاقی که در حال حاضر به کار می بریم. این، به یک معنا، یک موضع نسبی‌گرایانه است، زیرا حاکی از آن است که قضاوت‌ها در مورد آنچه از نظر اخلاقی درست، یا خوب، یا عادلانه است، حتی زمانی که برای اعمال یا رویدادهای یکسان اعمال شود، [ii] به دوره تاریخی که در آن رخ داده‌اند بستگی دارد. رویدادهای مربوطه رخ می دهد. با این حال، این موضع بسیار غیر قابل قبول است. برای شروع، زیرا ما را مجبور می‌کند که مثلاً به این نتیجه برسیم که در آن دوره‌های تاریخی که هنجارهای اخلاقی غالب برده‌داری را محکوم نمی‌کردند، این یک عمل اخلاقی قابل قبول بود. در غیر این صورت، مسلماً ما استانداردهای حال را بر رویه های گذشته تحمیل می کنیم. اکنون کاملاً واضح به نظر می رسد که برده داری صرف نظر از دوره تاریخی خاصی که در آن انجام می شود و بدون توجه به اعتقادات اخلاقی کسانی که در هر دوره خاص زندگی می کنند یک عمل غیراخلاقی است. به همین ترتیب، غیراخلاقی بودن وحشت‌های بزرگ قرن بیستم (مانند هولوکاست، گولاگ، یا انقلاب فرهنگی مائوئیستی) به نظر نمی‌رسد به باورهای اخلاقی حاکم در آن زمان بستگی داشته باشد. حتی اگر آنها از این حقایق حمایت می‌کردند، مطمئناً تعداد کمی از آنها می‌خواستند به این نتیجه برسند که این امر آنها را توجیه می‌کرد (یا حداقل آنها را از نکوهش اخلاقی آیندگان مصون می‌داشت).

دوم، دیگریمشکل تفسیر تحت اللفظی این تز که ما نمی توانیم گذشته را با چشم حال قضاوت کنیم این است که در بیشتر موارد، یافتن «یک صدای واحد» در گذشته غیرممکن است. زمانی که مشروعیت فتح آمریکا به طور کلی پذیرفته شد، صداهایی به گوش می رسید که آن را زیر سوال می بردند (مشهورترین و مورد بحث ترین آنها، میسیونر اسپانیایی بارتولومه د لاس کاساس). به طور مشابه، زمانی که برده داری به طور گسترده به عنوان یک عمل قابل قبول در نظر گرفته می شد، کسانی بودند که خواستار لغو آن شدند (در واقع، در پایان قرن هجدهم، حتی فردی مانند برده دار توماس جفرسون این عمل را "جنایت شنیع" می نامید). از آنجایی که تقریباً در هر دوره و در رابطه با تقریباً هر رویه یا رویداد مرتبط، صداهای مخالفی وجود داشته است، معلوم نیست که انتقاد از اعمال و رویدادهای مذکور تا چه اندازه به معنای قضاوت در مورد گذشته با چشم مردم است. حاضر (یعنی از طریق مقولات، اصول و معیارهای اخلاقی انحصاری فعلی). بنابراین، به نظر می رسد کسانی که از امروز، فتح آمریکا یا برده داری را مورد انتقاد قرار می دهند، اصول و معیارهای اخلاقی (حداقل تا حدی) را اتخاذ می کنند که نمونه ای از زمانی بود که در آن تولید شدند - به این معنا که آنها اصول و معیارهایی بودند که برخی از گروه های آن زمان فرض می کردند.

مشکل سوم در تفسیربه معنای واقعی کلمه این است که، اگر آن را بپذیریم، توضیح این که چرا نباید نسبیت گرایی های دیگر را بپذیریم، دشوار است (که به طور کلی، کسانی که معتقدند گذشته نباید در پرتو زمان حال قضاوت شود، بسیار کمتر مایل به پذیرش آن هستند). به عنوان مثال، یک نسبی گرایی جغرافیایی یا فرهنگی ، که بر اساس آن، هنگامی که ما در مورد رویدادهایی صحبت می کنیم که در مکان های دور افتاده، یا در فرهنگ های بسیار متفاوت از فرهنگ ما رخ داده اند، معنی ندارد - یا یک اشتباه بزرگ - به کار بردن معیارهای اخلاقی فرهنگ یا قلمرو ما. اگر این نسبی‌گرایی‌های آخر را رد کنیم (یعنی اگر رد کنیم که دو عمل یکسان باید صلاحیت‌های اخلاقی متفاوتی داشته باشند زیرا هزاران کیلومتر از هم فاصله دارند یا در فرهنگ‌های مختلف رخ می‌دهند)، آیا نباید نسبی‌گرایی مقطع زمانی یا تاریخی را نیز رد کنیم؟ یعنی اگر بتوانیم از طریق مقوله ها و استانداردهای حاکم بر فرهنگمان درباره آنچه در فرهنگ های دیگر رخ می دهد قضاوت کنیم، چرا نمی توانیم رویدادهای گذشته را از طریق مقولات و معیارهای حال قضاوت کنیم؟ 5> البته آشکار نبودن تفاوت بین این دو نوع نسبی گرایی، دلیل نمی شود که وجود داشته باشد (اگرچه به هر حال تا آنجا که من مدافعان نوع تاریخی ارائه نکرده اند. می دانم، هر توضیحی). و از طرفی همیشه می توان با اعتراف به انسجام رسیدهمه نسبی گرایی ها (با وجود این واقعیت که به طور کلی، نسبی گرایی اخلاقی در فلسفه معاصر یک موقعیت بسیار اقلیت است)

آیا این بدان معناست که زمان اصلاً مهم نیست؟ لازم نیست. یک تفسیر جایگزین احتمالی از این ایده که ما نمی‌توانیم گذشته را از زمان حال قضاوت کنیم، منحصراً بر برخی قضاوت‌های اخلاقی خاص تمرکز می‌کند: به‌ویژه، قضاوت‌هایی که دلالت بر انتساب‌های اخلاقی دارند. بیایید با برخی از تمایزات اساسی شروع کنیم. به طور کلی، چیزی می تواند خوب یا بد باشد، بدون اینکه ما بتوانیم فرد خاصی را مسئول بدانیم . به عنوان مثال، زلزله لیسبون در سال 1755، بد بود (به این معنا که اشیاء قیمتی را از بین برد)، اما ناعادلانه نبود، و همچنین نمی توان کسی را از نظر اخلاقی مسئول آن دانست (یعنی کسی نیست که بتوانیم به خاطر آن مجازات کنیم. پس از انجام این کار). حالا بیایید به یک مثال کمی متفاوت نگاه کنیم. فرض کنید من در یک فرقه مخفی بزرگ شده بودم، بدون هیچ ارتباطی با دنیای بیرون. هم در خانه و هم در مدرسه به من آموخته اند که همه کسانی که در راه زندگی ما سهیم نیستند، در جهنم هستند که ما را نابود کنند و تا زمانی که ما را کاملاً نابود نکنند دست از کار برنمی دارند و مخرب ترین سلاح آنها - همان سلاحی که با آن آنها نقشه شیطانی خود را اجرا خواهند کرد - تلفن همراه است. حالا تصور کنید که یک روزخال، در محدوده قلمرویی که فرقه در آن فعالیت می کند، با غریبه ای که با تلفن همراه خود صحبت می کند. وحشت زده به او هجوم می‌آورم، او را مهار می‌کنم، دست‌هایش را می‌بندم تا نتواند کاری را که من متقاعد شده‌ام یک عمل شنیع است انجام دهد. در این مورد، ما دیگر در مورد پدیده های طبیعی صرف صحبت نمی کنیم: رویدادها عمدا اتفاق می افتد. و با این حال به نظر نمی رسد که در چنین موقعیتی بتوانم مسئولیت اخلاقی یک عمل غیراخلاقی یا ناعادلانه را بر عهده بگیرم. یا، حداقل، به طور کامل مسئول نیست. به طور شهودی، به نظر می رسد، هنگام نسبت دادن مسئولیت اخلاقی به یک فرد، دانستن اینکه چه اطلاعاتی در زمان ارتکاب یک عمل خاص در دسترس بوده (یا به طور واقعی می تواند در دسترس باشد) مرتبط است. در این مثال، تمام منابع اطلاعاتی که می توانستم به طور واقع بینانه به آنها دسترسی داشته باشم، با توجه به شرایط، باعث می شود که غریبه را به عنوان یک تهدید ببینم.

به بیان ساده: مسئولیت اخلاقی (مانند جنایی) مشمول شرایط خاصی است معاف کننده (که مسئولیت اخلاقی یک فرد را به کلی از بین می برد) و تخفیف کننده (که میزان مسئولیت اخلاقی یک فرد را در قبال انجام شده محدود می کند) همانطور که دیدیم، اطلاعات (هم آنچه که فرد در دسترس است عملی ، و هم اطلاعاتی که می توانست بدون افراط داشته باشد.مشکلات) می تواند، در مواردی، حداقل مسئولیت اخلاقی را کاهش دهد. وجود تهدید و اجبار نیز نقش مشابهی دارد.

خب، با در نظر گرفتن این موضوع، نسخه دوم (به طور قابل توجهی ضعیف تر) از این تز که نمی توان گذشته را با چشمان حال قضاوت کرد، به دست می آید. می گوییم ما نمی توانیم مسئولیت اخلاقی وقایع گذشته را به نویسندگان آنها نسبت دهیم انگار اصول و معیارهای اخلاقی کنونی در آن زمان اکثریت بوده است . این یک تز قابل قبول است: اگر من، شهروند یک کشور صنعتی قرن بیست و یکم، به سوزاندن زنی که متهم به جادوگری است بروم، می‌توانم در ابتدا از نظر اخلاقی مسئول مشارکت در این زمینه باشم. به یک بی عدالتی - زیرا من عموماً در موقعیتی هستم که دسترسی به اطلاعات لازم برای دانستن اینکه باورهایی که اتهامات جادوگری بر اساس آنها است بی اساس هستند، نسبتاً آسان است. برای مثال، اکنون یک دهقان فرانسوی قرن هفدهمی، خود را در وضعیت کاملاً متفاوتی می بیند. از یک طرف، او در جامعه ای زندگی می کند که دسترسی به اطلاعات لازم برای تعیین غیرمنطقی بودن اتهامات جادوگری دشوار است. از سوی دیگر، در زمینه ای زندگی می کند که به طور گسترده ای برای سوزاندن جادوگران مناسب است، که در آن تماس با نظرات دشوار است.مخالف. در این مورد، شرایطی که دهقان در آن عقاید و عقاید خود را رشد می دهد، به تعبیر رایج در فلسفه، از نظر معرفتی مساعد نیست (در این شرایط، استدلال صحیح نه تنها دشوار و پرهزینه است. اما بعید است که با باورهایی که توجیه بهتری دارند نیز در تماس باشد). به نظر می‌رسد این عدم تقارن در جایگاه هر دو مربوط به انتساب مسئولیت اخلاقی است: اینکه در گذشته آشنایی با معیارها و مقوله‌هایی که اعمال اخلاقی را محکوم می‌کردند بسیار دشوارتر بود، احتمالاً باعث کاهش (اگر چه شاید نه به طور کامل) شود. مسئولیت اخلاقی، کسانی که در آنها مشارکت داشته اند.

همچنین ببینید: گره شمالی در خانه هشتم

اما باید توجه داشت که در این تصور ضعیف تر، کاملاً امکان پذیر است که بدون توجه به اینکه چگونه مسئولیت اخلاقی را برای نویسندگان آنها قائل شویم وقایع گذشته می تواند از نظر اخلاقی قابل اعتراض باشد . این واقعیت که همه کسانی که در سوزاندن جادوگران شرکت کرده اند (یا در آن مشارکت داشته اند) نمی توانند به طور کامل مسئول بی عدالتی شناخته شوند، به این معنا نیست که سوزاندن جادوگران ناعادلانه یا غیراخلاقی بوده است - به این معنا که دلایل اخلاقی قانع کننده ای برای عدم حمل وجود داشته است. صرف نظر از اینکه نویسندگان آنها را درک کرده اند یا خیر. مثلاً فرض کنید با توجه به موقعیت و شرایط شما، بسیاریبرخی از کسانی که در فتح آمریکا شرکت کردند نمی توانستند به طور واقع بینانه باورهای اخلاقی لازم را برای محکوم کردن وسایل به کار رفته در آن اتخاذ کنند. این به ما این امکان را می‌دهد که سخت‌گیری را که با آن آنها را به عنوان فردی محکوم می‌کنیم (در اصل سخت‌تر است که بگوییم انگیزه آن‌ها تمایل به شر بوده‌اند)، اما نتیجه نگیریم که اعمال آنها موجه یا مصونیت‌شده است. در برابر انتقاد اخلاقی آیندگان - زیرا همچنان دلایل اخلاقی قوی علیه آن وجود دارد. برای مثال، مشخص نمی‌کند که از چه لحظه‌ای (یا در چه شرایط خاصی) می‌توانیم بگوییم که کسی می‌توانست یا باید می‌دانست که چیزی مانند برده‌داری از نظر اخلاقی قابل اعتراض است. اما یک چیز واضح است: این ایده که نمی توان گذشته را در نگاه حال قضاوت کرد، بسیار مبهم است. در معنای تحت اللفظی، به نتایجی منجر می شود که پذیرش آن دشوار است. در معنای ضعیف‌تر، احتمالاً چیز جالبی در پس این ایده نهفته است (البته، این یک سؤال باز است که آیا آنچه باقی می‌ماند برای توجیه برخی از تزهایی که به نام مقاومت در برابر قضاوت گذشته از گذشته است کافی است یا خیر). حاضر تمایل به دفاع از خود دارند).


تصویر: کوین اولسون / @kev01218

همچنین ببینید: معنی نام فرشتگان چیست؟

[i] //www.youtube.com/watch?v=AN3TQFREWUA&t=81s.

[ii] "یکسان" در اینجا به معنای




Nicholas Cruz
Nicholas Cruz
نیکلاس کروز یک تاروت خوان باتجربه، علاقه مند معنوی و یادگیرنده مشتاق است. نیکلاس با بیش از یک دهه تجربه در قلمرو عرفانی، خود را در دنیای تاروت و کارت خوانی غوطه ور کرده است و دائماً به دنبال گسترش دانش و درک خود است. او به‌عنوان یک شهود زاده طبیعی، توانایی‌های خود را برای ارائه بینش و راهنمایی عمیق از طریق تفسیر ماهرانه‌اش از کارت‌ها تقویت کرده است.نیکلاس یک باور پرشور به قدرت دگرگون کننده تاروت است و از آن به عنوان ابزاری برای رشد شخصی، خود اندیشی و توانمندسازی دیگران استفاده می کند. وبلاگ او به عنوان بستری برای به اشتراک گذاشتن تخصص او عمل می کند و منابع ارزشمند و راهنمای جامعی را برای مبتدیان و متخصصان باتجربه ارائه می دهد.نیکلاس که به خاطر طبیعت صمیمی و نزدیک خود شناخته شده است، یک جامعه آنلاین قوی با محوریت تاروت و کارتخوانی ایجاد کرده است. میل واقعی او برای کمک به دیگران برای کشف پتانسیل واقعی خود و یافتن وضوح در میان عدم قطعیت های زندگی در بین مخاطبانش طنین انداز می شود و محیطی حمایت کننده و تشویق کننده برای کاوش معنوی ایجاد می کند.علاوه بر تاروت، نیکلاس عمیقاً با اعمال معنوی مختلف از جمله طالع بینی، اعداد شناسی و شفابخشی کریستال نیز ارتباط دارد. او به خود می بالد که رویکردی کل نگر برای پیشگویی ارائه می دهد و از این روش های مکمل استفاده می کند تا تجربه ای کامل و شخصی را برای مشتریان خود فراهم کند.به عنوان یکنویسنده، سخنان نیکلاس بدون زحمت جاری می شود و تعادلی بین آموزه های روشنگر و داستان سرایی جذاب ایجاد می کند. او از طریق وبلاگ خود، دانش، تجربیات شخصی و خرد کارت ها را در هم می آمیزد و فضایی را ایجاد می کند که خوانندگان را مجذوب خود می کند و کنجکاوی آنها را برمی انگیزد. چه یک مبتدی باشید که به دنبال یادگیری اصول اولیه هستید و چه یک جوینده کارکشته که به دنبال بینش های پیشرفته هستید، وبلاگ نیکلاس کروز در مورد یادگیری تاروت و کارت ها منبعی برای همه چیزهای عرفانی و روشنگر است.