جامعه شناسی چیست؟ پاسخ به این سوال حتی در بین خود جامعه شناسان نیز بحث و جدل ایجاد کرده است. و این این است که آنچه به نظر می رسد یک سوال ساده باشد، مستقیماً به مجموعه اجتماعی گسترده ای که جوامع ما هستند اشاره دارد. این یک رشته ناهمگن است که به تحلیل زندگی اجتماعی انسان اختصاص یافته است. با توجه به چنین موضوع گسترده ای از مطالعه، نظریه های متعددی، اغلب متناقض، ایجاد شده است که با آنها سعی شده است روابط بین فرد، فرهنگ و جامعه را توضیح دهند. این امر لزوماً آن را به یک زمینه مطالعاتی چند رشته ای تبدیل می کند که مجموعه نظری آن را بسیار غنی کرده است و نشان می دهد که روابط بین افراد و محیطی که در آن زندگی می کنند را نمی توان به یک الگوی واحد تقلیل داد. و این دقیقاً یکی از مهمترین ویژگی های جامعه شناسی است که در پرداختن به هر پدیده اجتماعی حفظ خواهد شد: دیدگاه انتقادی و تحلیلی. جامعه شناسی از این پایه شروع می کند که آنچه را که ما نظم طبیعی می دانیم اغلب به فرآیندهایی با ماهیت تاریخی-اجتماعی پاسخ می دهد که در قالب قراردادها با روش های انجام کارها تعامل دارند و فکر می کنند. در مورد افرادی که بخشی از جمعیت خاصی هستند.
بنابراین، آنچه به عنوان دیدگاه جامعه شناختی شناخته می شود، چیزی نیست جز نگرشسوء ظن در مواجهه با واقعیت که طبیعی جلوه می کند. این شامل تلاش برای آشکار کردن پویاییهایی است که بر رفتار اجتماعی تأثیر میگذارد و آنچه را که بدیهی تلقی میشود زیر سؤال میبرد. بنابراین، جامعهشناسی به ناباوری نیاز دارد تا افق دیدگاهها را گستردهتر کند، و گاهی مجبور است از آنچه باورکردنی به نظر آسانتر به نظر میرسد چشم پوشی کند، زیرا این دقیقاً همان چیزی است که مورد سؤال قرار میگیرد: اینکه دیدگاه خود ما به واسطه چیزی است که به عنوان محیط اجتماعی شدن یا فرایند اجتماعی شدن شناخته می شود. به این معنا که از یک سو نحوه تأثیرگذاری مجموعهها و نهادهای اجتماعی (خانواده، نظام آموزشی، دین، علم، شرکتها و غیره) بر رفتار افراد در مظاهر فرهنگی آنها را بررسی میکند. نظام های اعتقادی و ارزش های آنها؛ و از سوی دیگر چگونه همین افراد با رفتار خود بر فرآیندهای مشارکت و تغییرات اجتماعی تأثیر می گذارند. به همین دلیل ما مطالعات جامعه شناختی را از مهاجرت، کار، نابرابری و طرد اجتماعی گرفته تا رفتار سیاسی یا مشارکت در گروه ها خواهیم یافت. البته این محیط اجتماعی بسیار پیچیده است و متاثر از پویایی های زیادی است، اما همانطور که خواهیم دید، ساختاری را فراهم می کند که اگرچه افراد را برای رفتار در یک محیط تعیین نمی کند.راه مشخصی که به سختی هیچ گریز یا اختیاری ندارد، نگاه آن ها به جهان را به شدت مشروط می کند .
اکنون، قبل از پرداختن به موضوع، لازم است گشتی در این زمینه داشته باشیم. خاستگاه جامعه شناسی، برای درک چرا جامعه موضوع مطالعه شد یا. اگرچه استدلال جامعهشناختی پیش از ظهور جامعهشناسی است، اما میتوان اساسنامه آن را به عنوان یک رشته در یک دوره تاریخی بسیار خاص قرار داد: انقلابهای سیاسی که در فرانسه در قرن نوزدهم در نتیجه انقلاب فرانسه در سال 1789 رخ داد. اثرات مثبت ناشی از آنها، هرج و مرج و بی نظمی ناشی از آن، به ویژه در شهرهای بزرگ فرانسه، توجه بسیاری از نویسندگان را به خود جلب کرد که احیای نظم اجتماعی یکی از اهداف اصلی آن بود. بسیاری از متفکران بر قرون وسطی با آرمانسازیها و بازگشتهایی به آغاز تمرکز داشتند. برخی دیگر که بیشتر از عدم امکان بازگشت آگاه بودند، سعی کردند از مبانی پیچیده تری درباره مسئله نظم اجتماعی نظریه پردازی کنند. بنابراین، امیل دورکیم، که به او لقب پدر بنیانگذار جامعه شناسی داده می شود، آنچه را که یکی از قواعد روش جامعه شناختی را تشکیل می داد (1895) پیشنهاد کرد: یک واقعیت اجتماعی. یک واقعیت اجتماعی دیگر یعنی اینکه واقعیت های اجتماعی را به گونه ای مطالعه کنیم که گویی چیزهایی هستند.و او این کار را با مطالعه خود در مورد خودکشی (1897) انجام داد، جایی که او نشان داد که این پدیده ظاهرا فردی به جای دلایل صرفا روانشناختی ناشی از علل اجتماعی است. او همچنین این کار را با یکی دیگر از شناختهشدهترین آثارش انجام داد: تقسیم کار اجتماعی (1893)، که در آن تقسیم اجتماعی را با یک واقعیت اجتماعی که فرد را وادار میکند تحلیل کرد و تمایز معروف خود را بین <3 معرفی کرد>همبستگی ارگانیک و همبستگی مکانیکی . او با این مفاهیم تلاش کرد تا تحلیل کند که چگونه عامل دیگری که جامعه زمان خود را مشخص کرده است بر پویایی ها و فرآیندهای اجتماعی تأثیر گذاشته است: انقلاب صنعتی.
همچنین ببینید: طالع بینی چینی: ببر و مارفرآیند صنعتی شدن، از بین رفتن ارزش های سنتی، ازدحام بیش از حد در شهرها. باعث می شود نویسندگان، روشنفکران و هنرمندان شروع به تمرکز بر نزدیک ترین محیط خود کنند. دنیای غرب در حال دگرگونی بود و گذار از یک سیستم کشاورزی به یک سیستم صنعتی عواقب مخربی بر شرایط زندگی افراد زیادی داشت که مجبور به ترک مزارع برای اشتغال در کارخانجات صنعتی شدند. با نظام نوپای سرمایه داری، عده کمی به سودهای غیرقابل اندازه گیری دست یافتند، در حالی که اکثریت تکه تکه برای دستمزدهای پایین کار می کردند. در این صورت واکنشهای متضاد دیری نپایید و شرایط بد کارخانهها آبگوشت بود.تزکیه برای تشکیل جنبش کارگری و ظهور سوسیالیسم و مارکسیسم، همراه با لحنی از نکوهش تفاوت های اجتماعی یا بدبینی بورژوازی جدید. این زمینه همچنین منجر به تولید نوشته های فمینیستی متعدد شد که با وجود اینکه نظریه هایی در مورد تبعیت زنان از قبل وجود داشت، پس از انقلاب آمریکا و فرانسه به اوج خود رسید. علیرغم این واقعیت که در میان آنها نظریه پردازانی شناخته شده بودند که بر توسعه نظریه جامعه شناسی تأثیر گذاشتند، مانند شارلوت پرکینز گیلمن، هریت مارتینو، یا بئاتریس پاتر وب، نگرانی های آنها توسط مردانی که خود را به عنوان قدرت اصلی این حرفه تشکیل می دادند و فمینیسم را به حاشیه رانده بودند، رد کردند. به عنوان بیاهمیت، به طوری که نظریهپردازیهای آنها باید منتظر سالهای آینده بودند تا قدرت اولیه خود را بازیابند.
بنابراین، شخصیتهایی مانند کارل مارکس، ماکس وبر، امیل دورکیم یا جورج زیمل فوقالذکر، تبدیل به آنها شدند. معماران آنچه ما امروز به عنوان جامعه شناسی می فهمیم، پایه های بسیاری از آموزه های بعدی را می گذارند که با آن می کوشند پیامدهای تغییرات تجربه شده در جامعه را توضیح دهند، با تمرکز بر فرآیندهای شهرنشینی و گذار جمعیتی در تغییرات مذهبی ناشی از انقلاب های سیاسی،انقلاب صنعتی و ازدحام شهری، یا پیامدهای رشد علم و پیشرفت. اگرچه همه متفکران مشکلات جامعه نوپا را تشخیص دادند، اما اکثر نظریه پردازان اولیه مانند وبر یا دورکیم با سوسیالیسم مخالفت کردند و بحثی را آغاز کردند که هنوز باز است: آیا می توان یک اصلاح اجتماعی از درون سرمایه داری پیدا کرد یا این که آیا این امکان وجود دارد. برای حمایت از انقلاب اجتماعی که مارکس پیشنهاد کرد راحت تر است؟ همانطور که خواهیم دید، بسیاری از پیشنهادات جامعه شناختی به این معنا علیه یکدیگر واکنش نشان دادند.
از سوی دیگر، روند شهرنشینی باعث مهاجرت انبوه به شهرهای بزرگ صنعتی شد که یک سری مشکلات ایجاد کرد که قبلا وجود نداشتند: آلودگی، ازدحام بیش از حد، سر و صدا، ترافیک، افزایش جرم و جنایت در شهر و غیره. بنابراین، اولین مکتب جامعهشناسی حول این دغدغه شکل گرفت: مکتب شیکاگو که شهر را به یک آزمایشگاه جامعهشناسی واقعی تبدیل کرد. در این آزمایشگاه، یکی دیگر از جنبه های نظریه پردازی شده در ابتدای رشته ما، تغییرات مذهبی ناشی از تغییرات اجتماعی بود. بنابراین وبر، دورکیم یا مارکس به ادیان جهان یا چگونگی تأثیر آنها بر رفتار افراد علاقه مند خواهند شد. از سوی دیگر، این واقعیت که بسیاری ازنظریهپردازانی که آموزشهای دینی دریافت کرده بودند، بر بسیاری از آثار او تأثیر گذاشته بودند و با جامعهشناسی وانمود میکردند که همان دین است: بهبود زندگی مردم. این خود کنت بود که جامعه شناسی را به شیوه ای خارق العاده درک کرد. او آن را به عنوان تنها علمی مطرح کرد که قادر به ارائه یک طرح بزرگ برای سازماندهی مجدد اجتماعی است، مانند علم که همه علوم دیگر را متحد کرد. در نتیجه، او در خواب دید که جامعه شناسان کاهنان اعظم جامعه ای خواهند بود که تقویم آن جایگزین نام مقدسین می شود و نام افراد علم را که بر جهان حکومت می کنند، جایگزین می کند. این نشان داد که ما با یک تغییر پارادایم روبرو هستیم و کل پیکره علمی به سوی واقعیت ملموس چرخش خواهد کرد و با آرمانگرایی مخالفت میکند و فرد و جامعه را به موضوعی مستعد برای مطالعه تبدیل میکند. منشأ گونهها و نظریه تکامل داروینی نیز با هربرت اسپنسر به تحلیل اجتماعی نزول میکند و جامعه به عنوان سناریویی تحت سلطه بقای شایستهترین تصور میشود. پوزیتیویسم فلسفی با آگوست کنت در تمام زمینه های علم گسترش یافت، برخلاف گزاره های روسو یا ولتر، که جامعه شناس هرج و مرج حاکم بر جامعه را به آنها نسبت داد. آنچه واقعی، مفید، مسلم، دقیق، سازنده و نسبی است بایدبدون نظریه پردازی انتزاعی یا هیپنوتیزم جایگزین ذات گرایی شوید. با این حال، باید توجه داشت که رشته و روشی که آن را آغاز کرده است، به ما امکان می دهد تا دنیایی را که در آن زندگی می کنیم بهتر درک کنیم، همانطور که سعی خواهیم کرد در مدخل ها توضیح دهیم.
اگر می خواهید مقالات دیگری را بدانید. مشابه مقدمه ای بر جامعه شناسی (I): تاریخچه و پیشینه می توانید از دسته دسته بندی نشده دیدن کنید.
همچنین ببینید: گره شمالی در برج حمل، گره جنوبی در ترازو